تو قرن بیست و یک، دو تا نکته کاملا واضحه: یک) آموزش مسائل جنسی مهمه و دو) فرهنگ هایی که معتقدن سکس موضوع خجالت آوریه به هم چی گند زدن و حال روز جامعه شون خیلی جالب نیست !
تو فرهنگ هایی که درباره مسائل جنسی صحبت نمی کنن و صرفا بر خویشتن‌داری تاکید می کنن، میزان سکس های پر خطر و بارداری در نوجوانان و آمار بیماریهای مقاربتی بالاتره، چرا؟ چون همه آدمها دقیقا کاری رو می کنن که ازش منع شدن. طبق تجربه ای که من طی این سال ها بدست آورم به این نتیجه رسیدم اکثر آدما چه از نظر اجتماعی و چه از نظر احساسی توانایی مدیریت زندگی جنسی سالم رو ندارن. بنابراین اینجا می خوام چندتا مورد رو که همه باید در سنین نوجوانی آموزش ببینن اما نمی بینن رو به شما یاد بدم، پس لطفا ادامه مطالب رو مطالعه بفرمایید…
*نکته اول: آموزش مسائل جنس چیزی بیشتر از آموزش مسائل بیولوژی هست. کل چیزی که یاد میگیریم مربوط میشه به آناتومی و نهایتا استفاده از کاندوم در حین سکسه. اشتباه نکنین، من نمیگم این اطلاعات به درد نخورن. ما باید بدونم عفونت، بیماری ها و بارداری چطوری اتفاق میفتن. اما چیزی که خیلی واضحه اینه که وقتی ولع جنسی داره میزنه بالا، هیچ کس به اینکه اسپرم چیه و تخمک از کجا سر و کله‌ش پیدا میشه فکر نمی کنه. منظورم اینه که تو اون لحظه هیچ کس به مسائل بیولوژیکی اهمیتی نمیده. پس این وسط چی مهمه؟ به نظرم هیچ موجودی تو کره زمین به اندازه انسان، سکس دوست نیست. چرا؟ چون فعالیت جنسی در همه‌مون چیزی بیشتر از نیاز بیولوژیکیه. ما برای لذت، پول، تحقیر دیگری، تولید مثل، هیجان، انتقام، قدرت‌نمایی و … سکس می کنیم.
ما با آدم حسابیا میتونیم بخوابیم، با آدم های بیخود و به درد نخورم همینطور. ما حتی میتونیم با دشمن‌مون هم سکس کنیم. وقتی خوشحالیم سکس میکنیم، وقتی هم ناراحتیم سکس میکنیم، وقتی احساس تنهایی می کنیم می تونیم سکس کنیم، وقتی هم که عاشقیم سکس می کنیم. بعضی ها هم تمام تنش و اضطرابشون رو با سکس تخلیه می کنن. بعضیا زنم میگیرن یا شوهرم میکنن ولی براشون کافی نیست و همش در حال ناخنک زدنن. الان متوجه شدین که وقتی میگم آدمیزاد جون به جونش کنن از سکس نمیتونه دل بکنه، یعنی چی. راستی داشت یادم میرفت، آدم ها وقتی هم میخوان بچه دار بشن سکس می کنن.
پس نکته آموزشی اول، سکس صرفا یه اتفاق زیستی نیست، تو آموزش مسائل جنسی باید جنبه های احساسی، اجتماعی و البته پیامدهای اونا در نظر گرفته بشه. باید درباره انتظارات، محدودیت ها، مواجهه با احساس شرم، مسئولیت پذیری و حریم خصوصی آدما بحث بشه.
*نکته دوم: چطور میشه به مرزهای شخصی آدما احترام گذاشت؟ یکی از موضوعات خیلی مهم در برقراری رابطه جنسی، موضوع رضایته. قبلا بارها به آقایون یاد دادم که “اگه زنی گفت نه، معنیش نه هست”. و بعدش با اصرارتون طرف مقابل رو معذب نکنید. راستیتش این حرف درستیه ها اما این جمله یه اشکالی توش نهفته‌س! همین جمله باعث میشه فکر کنین خانوم ها بالاخره باید تصمیم بگیرن و مردها اون طرفی هستن که باید اونا رو راضی کنن. این یه جورایی باعث تقویت این تفکر میشه که مردها باید خودشون رو بالاخره به یه نحوی به خانوم ها ثابت کنن و زنها برای داشتن رابطه جنسی بالاخره باید مغلوب مردان بشن. پس حالا تکلیف چیه؟ برای احترام به حریم دیگری در رابطه جنسی دو تا کار فراموش نشه: ۱) آهسته و صبورانه قدم بردارید، ۲) گفتگوی شفاف و واضح رو باید بلد باشید. الان بحث رو براتون بازش میکنم.
اول، نکته دوم رو میگم. باید در مورد تصمیم و میل به داشتن سکس به صورت واضح حرف زده بشه. البته منظورم این نیست که فقط برید به طرفتون بگید “بیا با من سکس کن”. بلکه منظورم اینه که قدم به قدم باید رابطتون رو جلو ببرید. “من به تو علاقه‌مند شدم”، “میخوام باهم بیرون بریم”، “میخوام با هم وقت بیشتری بگذرونیم”، “میخوام با هم بریم خونه” و غیره.
حالا میریم سراغ نکته اول، باید یاد بگیرید تو رابطه هاتون پله پله برید جلو. پله پله جلو رفتن خوبیش اینه که اگه اوضاع خوب جلو نرفت پله پله هم میای پایین، یهو همه چی نمی پوکه دنیا یهو سرت خراب نمیشه، به همین سادگی! شما باید بتونید یاد بگیرید که همیشه، توی هر کاری دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدنه.
*نکته سوم: دوستان، سکس ارزش شما به عنوان یک انسان رو بازتاب نمیده. یعنی چی؟ یعنی نباید به عنوان سمیلی از فضایل یا رذایل انسانی ازش یاد بشه. این موضوع تا زمانی که مردها از اینکه چرا نتونستن یه زنی رو به برقراری رابطه جنسی راضی کنن خجالت زده باشن و خانوم ها هم خجالت بکشن که راضی به داشتن سکس شدن ادامه داره. همین تفکر غلطه که باعث میشه آقایون دست به هر ژانگولربازیی بزنن که زنها رو در موقعیت هایی قرار بدن که بالاخره با هزار ترفند راضی به سکس بشن و دقیقا همین تفکره که باعث میشه خانوم ها از سکس به عنوان ابزاری برای تحقیر مردها استفاده کنن و فکر کنن برای تلافی کاری که قبلا پارتنرشون باهاشون کرده کافیه آقایون رو لب چشمه ببرن و تشنه برگردونن.
ولی موضوع اینه که تو این نبرد هیچ کس قرار نیست برنده بشه، فقط همه درمونده میشن، دروغ میگن، همه در حال پیچوندن هم خواهند بود و همه با کلی نقاب رو صورت با هم خوش و بش می کنن. تو همین فرهنگ مزخرفه که تجاوز و تعرض اتفاق میفته. یادتون باشه اصلا اتفاقی نیست که آمار طلاق و خشونت جنسی تو کشورهایی که بر شرم‌آور بودن سکس تاکید میکنن بالاتر از کشورهای متمدن و فرهیخته‌س…
*نکته چهارم: زنها هم بدشون نمیاد به ارگاسم برسن. ولی تو رو جون هر کسی که دوستش دارید، تو رابطه جنسی‌تون اینقدر به اینکه شریکتون حتما به ارگاسم برسه گیر ندید. من نگفتم که بیخیال ماجرا بشید هاااا، فقط گفتم گیر ندید. آقایون روی صحبتم با شماهاست: زنها مثل شما نیستن که هر وقت اراده کنید بتونید به طبیعت اسپرم هدیه بدید، پس لطفا به جای گیر دادن ازشون بپرسید، عموم خانوم ها خودشون می تونن حدس بزنن که قراره این بار اوضاع چطور براشون رقم بخوره! اگه به حرفم گوش نکنید، اصرار بی مورد فقط باعث میشه که شریکتون دروغ تحویل‌تون بده و با جیغ جیغ کردن ادا در بیاره و شما رو از این تلاش احمقانه منصرف کنه.
* نکته پنجم: در ادامه نکته قبل باید بگم که تجربه آقایون و خانوم ها در رابطه جنسی متفاوته. الانه که دایرکتم از طرف فمنیست‌های رادیکال منفجر شه که ای وای تو چه روانشناس ضد زنی هستی. بیخیال، من قویا باور دارم که خانوم ها و آقایون در نحوه تجربه مسائل مربوط به سکس تفاوت های ذاتی دارن. واقعیت اینه که اگه سعی کنین وانمود کنین مردان و زنان دقیقا مثل هم هستن به نظرم خیلی سطحی‌بینانه هست. همونطور که آدما با هم فرق دارن، مردها و زن ها هم با هم فرق دارن و این اصلا اشکالی نداره. این حرف من نیست، هزاران پژوهش که درباره جنبه های عصب‌شناختی و روانشناختی مردان و زنان انجام شده، به وجود این تفاوت ها صحه گذاشتن. به عنوان مثال، همین که وقتی کسی میخواد تغییر جنسیت بده، باید از هورمون درمانی استفاده کنه خودش نشون‌دهنده وجود این تفاوت هاست.
واقعیت اینه که آقایون به صورت کلی و ذاتی با محرک های بصری، بیشتر برانگیخته میشن پس طبیعینه که تنوع طلبی بالاتری هم داشته باشن. اما اگه من با دست های بزرگی متولد شدم، دلیل نمیشه چون دستام بزرگه اجازه داشته باشم تو صورت بقیه مشت بزنم. اگه یه مرد میل جنسی زیادی داره، دلیل نمیشه فکر کنه حق داری زنی رو مجبور به داشتن سکس با خودش بکنه، یا اینکه بخواد با همه باشه، درسته؟ فرق مرد بودن با نر بودن در رعایت همین نکاته.
*نکته ششم: صرفا واسه رفع نیاز جنسی ازدواج نکن، یکم خویشتن‌دار باش و به ازدواج فقط از این زاویه نگاه نکن. چند نفر رو میشناسین که می گن ای کاش انقدر واسه ازدواج عجله نمی کردم؟ من که کلی از این آدما دیدم، شما هم مطمئنم که دیدید. می دونین چرا؟ چون هیچ کدوم ما در مورد نحوه شکل دادن یه رابطه دلبسته امن، نحوه برخورد با نیازهای احساسی و عاطفی‌مون، تفاوت بین عشق، شهوت و تعهد، نحوه حل و فصل تعارضات‌مون آموزش ندیدیم؛ با این اوصاف از روی جهل کلید میکنیم به ازدواج کردن. مثل این میمونه گواهینامه نداشته باشی ولی بخوای پشت فرمون بشینی. وقتی ما هنوز نمیدونیم بعد ازدواج فاصله روانی‌مون با خانواده‌هامون باید چقدر باشه؟ ما بلد نیستیم که بعد ازدواج چطور با دوستای دختر و پسر دوران مجردی‌مون رفتار کنیم؟ و هزار تا نکته دیگه. بذارید آب پاکی رو دستتون بریزم، تا اینایی که خدمتتون گفتم رو بلد نباشید ، دیر یا زود گند میخوره به زندگی مشترک‌تون. پس قبل از اینکه فقط بخوای خودت رو با سکس خفه کنی، بستر لازم برای یه زندگی عاطفی امن رو بساز. یادتون باشه که طراوت سکس در بستر یه رابطه امن و شفاف میتونه حفظ بشه. زورکی نمی تونید سر پا نگهش دارید.
این مطلب، به قلم دکتر بهزاد چاوشی روانشناس بالینی کلینیک ارگانیک مایندد هست
وبسایت کلینیک روانشناسی: https://organicminded.org
